گروه هنری ستاره شب
گروه ارکستر ستاره شب شادی بخش مجالس شما
 
 
جمعه 17 آبان 1392برچسب:, :: 20:5 ::  نويسنده : سید معین طباطبایی




خداوندا!

 

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

 

لباس فقر پوشی

 

غرورت را برای ‌تکه نانی

 

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

 

و شب آهسته و خسته


تهی‌ دست و زبان بسته


به سوی ‌خانه باز آیی


زمین و آسمان را کفر می‌گویی


نمی‌گویی؟!

 


خداوندا!


اگر در روز گرما خیز تابستان


تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی


لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری


و قدری آن طرف‌تر


عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌


و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد


زمین و آسمان را کفر می‌گویی


نمی‌گویی؟!

 


خداوندا!

 

حکایت قشنگیه! وقتی داغونی

فقط یه نفر می تونه آرومت کنه،

اونم همونیه که داغونت کرده!


اگر روزی‌ بشر گردی‌


ز حال بندگانت با خبر گردی‌


پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.


خداوندا تو مسئولی.


خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن


در این دنیا چه دشوار است،


چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...

 

نامه ای که می نویسم پر از گلایه است از تو از او واز زندگی.

خبری نیست جز هوای ابری و بارانی و سنگینی تکه های شکسته قلب بی نوایم.

می دانم روزی باز می گردی،اما بدان تکه های شکسته ی قلبم دستت را می برد

وتو بازهم خشمگین پیش او باز می گردی.

هنوز هم نفهمیده ام چرا مرا بازی دادی.

راستی چرا؟

مگر من چه کرده بودم جز گدایی عشق از تو؟

بی قرارم،دلم می خواهد نباشم،نمی دانم.

خدایا مگر صدایم را نمی شنوی؟

هنوز هم آخرین نامه را در دستم دارم هر روز به آن نگاهی می اندازم تا بدانم با من چه کردی؟

دیگر حتی زندگی هم مرا دست می اندازد،انگار می داند من بی تو هیچم

اما انگار هنوز نمی داندکه در بازی ما توبردی و من دیگر بازی نمی کنم.

انگار نامه زیادی طولانی شد می دانم نامه های طولانی حوصله ات را سر می برد

پس آخرین حرفهایم را کوتاه می گویم:

میروم ونمی بخشم.

آرام

 

وقــــــتی تــــند تــــند غــــر میـــــزنم

و ســــکوت میـــــکنی

بعــــد سرمـــــــو میـــــارم بـــــالا

و تــــو فقـــــط نگـــــام میکـــــنی ..

 

و میگـــــی :

 

" ای جــــونم قیـــــافشو " ..

 

بعــــد هر دو میـــــخندیم...

 

هـــــمون لحـــــظه ست کـــــه ..

 

تـــــو دلـــــم میـــــگم :

 

خــــــــدایا ازم نگیـــــرش...

عشق امانت با ارزشی ست

که هرکس آن را در قلبش نگه می دارد

برای همین است که هر وقت بخواهی

عشقت را از کسی پس بگیری

باید قلبش را بشکنی

خیلــــی سختـــــه وقتــــی پشتتـــــــ بـهشــــه 

دونــــه هــــای اشکــــــ 

گـــونـــه هـــاتـــو خیــــس کنـــه 

امــــا مجبــــور بــشی بــخنــــدی تــــا 

نـــفهمـــــه هنـــــوزم دوستــــــش داری.....



m

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 523
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 525
بازدید ماه : 705
بازدید کل : 16738
تعداد مطالب : 975
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 2