گروه هنری ستاره شب
گروه ارکستر ستاره شب شادی بخش مجالس شما
 
 
شنبه 18 آبان 1392برچسب:, :: 19:26 ::  نويسنده : سید معین طباطبایی

 

عــشق اون نیست که وقـــتی دیدیـــش دلـــت بلــرزه


عشـــق

ما چون دو دریچه ٬ روبروی هم٬

 

آگاه ز هر بگو مگوی هم.

 

هر روز سلام و پرسش و خنده٬

 

هر روز قرار روز آینده.

 

عمر آینه بهشت ٬ اما ... آه

 

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

 

اکنون دل من شکسته و خسته هست٬

 

زیرا یکی از دریچه ها بسته هست.

 

نه مهر فسون ٬ نه ماه جادو کرد٬

 

نفرین به سفر ٬ که هرچه کرد او کرد.

اونــه که وقـــتی نمـــیــبینـیــــش دلـــت میـــخواد

در تاریکــــــــــــ تـرین و کورتـرین

نقطــــه ی ِ عشـــــــق

گُـــــــــــــــم شــده بــودم

در سَـرابی که از احســــاس بـرای او ســـاخته بــودم

غوطـــــــــــــــــه وَر بــودم

آن قــــــدر که ســـــال ها گذشـــت

فصـــل ها آمدنــد و رفتنـــد

و لحظــــه ها سپــــــــــــــــری شـد

بــی آن که لحظــــه ای یـــــــــــادی از خــــود کنم

عمـــرم گذشـــت ...

با ثانیــــــــــــــــــه هایی مملــو از تنهـــــایی و دلتنگـــــی

و یادگــــــــــــارش

چروکــــــــــــ هایی بـَـر پیشـــانی

و زخـــــــــم هایی بَـر دل شـد

امــا...

نگـــاه عــــاشق تــو

همچــون فانـــوسی راه گشــــــــــایم شد ای تنهــا پنــــــــاه ِ دل هـــای ِ خستــه

تــویی که دســـــت های ِ مهربـــانت

شَفـــاعـت کـرد چشـــــــــــــــم های ِ دل ِ نـابینـــایم را

این رَهــــایی ..

کبوتر و آسمان

بگذار سر به سینه‌‌ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده‌ی سر در کمند را 
بگذار سر به سینه‌ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته‌جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم آنچنان که اگر ببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با مَنَت

تو آسمان آبی و روشنی
من چون کبوتری که پَرَم به هوای تو
یک شب ستاره‌های تو را دانه‌چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه‌ی شراب
بیمار خنده‌های تو‌ام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم‌تر بتاب
 
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند : با بخشیدن، عشقشان را معنا می کنند. برخی "دادن گل و هدیه" و "حرف های دلنشین" را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند "با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی" را راه بیان عشق می دانند. در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:

 

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. 
یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود !
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. 
بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید... ببر رفت و زن زنده ماند. 

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. 
راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟ 
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! 
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که "عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود."

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند و او قبل از اینکه حرکتی از همسرش سر بزند به اینکار اقدام کرد. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیشمرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.



m

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 344
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 346
بازدید ماه : 526
بازدید کل : 16559
تعداد مطالب : 975
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 2