گروه هنری ستاره شب گروه ارکستر ستاره شب شادی بخش مجالس شما |
|||
یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : سید معین طباطبایی
سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود ! من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم ! سکوت همیشه به معنی "رضایت" نیست گاهی یعنی: خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم
درست است که بعضی ها بوده اند... و بعضی ها هستند.... و خیلی ها هم بعدا می آیند . . .
میدانی . . . ؟ ![]()
با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا چه لحظـــه دردآوریـــه،
اون لــحظه کــه میپرسه: خوبیــ؟ بغض تو گلوتــ میپیــچه ... 5 خط تایپ میكــنی، ولــی بــه جــای enter ... همــه رو پاکــ میكــنی و مینویســی: ... خوبــم مرســی تو خوبـــــی؟ ![]() صدا بزن مرا اگــر دری میان ما بــود، شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ در دستم فکر تخریب من نباش ! با یک نــــــگاه پاک بـــــــهم ، آشنــــا شدیم گاهی دست خودم را میگیرم، می برم هوا خوری گـاهـــی بـــا دویــــدن برای رسیدن به کـســـی، خيلي حالم خرابه . . . لحظه ها خيلي سخت ميگذرن . .
دست و دلم به هيچ كاري نميره خيلي وقته كه از ته دلم نخنديدم ، مدت زياديه كه خنده هام مصنوعيه شبا خيلي دير ميخوابم ، خواب ؟ ؟ . . كدوم خواب . . خدا شب رو واسه من آفريده . . واسه من و امثال من . . شبا ميشينم زير سقف كوتاه آسمون ، مينويسم و مينویسم . . وقتي به خودم ميام ميبينم كه هوا روشن شده . . هر روز همينطوره . . هر روز هوا روشن ميشه و روزاي من تاريكتر ميشه و شبام مشكي تر و عميق تر . انگار تنها كسي كه منو به حال خودم رها نميكنه همين تنهائيه . . هر روز و هرشب چهره ي ترسناكشو ميبينم تو خواب ، تو بيداري ، تو عمق تيك تاك ساعت روي ديوار . . هميشه دستاشو دور گردنم حلقه ميكنه و تا سر حد مرگ فشار ميده . . بعدش وقتي كه چيزي به مردنم نمونده دستشو بر ميداره . هميشه همينجوري منو بين مرگ و زنده موندن نگه ميداره . . قدرتش از مرگ بيشتره . . آخه وقتي گلوم رو فشار ميده ، تو اون لحظه مرگ نزديك ميشه که جونمو بگيره . . ولي تنهايي با يه نگاه مرگ رو فراري ميده .
آره . . . حالم خرابه . .
لحظه ها خيلي سخت ميگذرن . . . دستانم را بگیر معبودم .بی بهانه مرا در آغوشت بگیر دلتنگم دلتنگ بودنها و نبودنها ، دلتنگ کوچه ها ، دوستها من دلتنگم تنهاترین خدایا این احساس رو از من بگیر ، این دلتنگیرو ، تنهایی رو این حس مادری رو ازمن بگیر. خدایا تا کی باید بشینم و چشم به معجزت بدوزم.. این امتحاناتت کی تموم میشه ،پاهام دیگه جون ندارن ،دستام میلرزه میخوای انقدر ازم امتحان بگیری که رفوزه بشم؟؟ ...دیگه میخوام انصراف بدم کم آوردم..رفوزه شدم ..از این درسای دنیا نمیدونم با اونایی که توی امتحاناتت رفوزه شدن چیکار میکنی؟ درسته رفوزه ام ولی باز هم چشم امیدم فقط بخودته نکنه منو از درگاهت برونی...نکنه دیگه تو اغوشت نگیری خودت گفتی که تو از مادرهم بمن مهربانتری . پس منو محکمتر بگیر محکمتر بغلم کن میخوام بیشتر از این احساست کنم میخوام تو وجودت غرق بشم مهربانترین امیدمو نا امید نکن جزتو کسی رو ندارم تنهام حرفهای ناگفته ام به کی بگویم به کی بگویم درکم نکردی ولی تکرم کردی به کی بگو چقدردلم برات تنگ شده به کی بگو دنیای من فقط توی به کی بگو اگه یه روز نباشی من هیچم به کی بگوحالا دلم چقدرهوات کردم به کی بگو حالا چقدربهت احتیاج دارم که کنارم باشی به کی بگوکه............. به کی بگویم................. اَز آدمها بُت نسازیم!!! نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن
نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم تنهايي را دوست دارم زيرا دروغي در آن نيست . . .
برای خودت زندگـــی کن
کسی که تـو را " دوست" داشته باشد ...
با تـو " می مانـد "
برای داشتنت " می جنگد "
اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای می رود ...! ![]() پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه : رفتن تو حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته : نامردا خواهرم بود . . . چه می شد دستانم به دستان گرمت گره می خورد؟
چه می شد آغوشم درآغوش گرم تو جا می شد؟ چه می شد اشک هایت با لبخندت یکی می شد؟ چه می شد بوسه هایم روی لب های سرخت جاری می شد؟ چه می شد گل هایی را که هدیه دادم،درقلبت، سبد سبد گل می شد؟ چه می شد اگر دوستم داشتی؟ چه می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ m نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها ![]() نويسندگان |
|||
![]() |