گروه هنری ستاره شب
گروه ارکستر ستاره شب شادی بخش مجالس شما
 
 
سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, :: 11:15 ::  نويسنده : سید معین طباطبایی

دلیل اینهمه سردی داره روشن میشه واسم

میگفتی خسته ای اما

به تو شک داشت احساسم

برای کندن از دنیا یه دنیا دلخوری داری

یه سایه توی دنیاته

یکی رو که دوسش داری

یکی دستات ومیگیره یکی با دوری می سازه

میدونم بین ما اینبار

کی اغوشش رو میبازه

فقط پلکامو می بندم تا تو رویای تو باشم

شاید این اخرین باره که میخوام عاشقت باشم

دلیل سردی چشمات

یه احساسه که پنهونه

از احساسی که من دارم دلت هیچی نمیدونه

هنوزم عاشقت هستم

از این دلتنگی بیزارم

داری با عشق میری و نمی فهمی دوستت دارم

 
تنهایی

چرا دلواپسی بازم تو راحت باش من خوبم

نترس از مد نیفتادم هنوزم قدری محبوبم

هنوزم مردم این شهر منو سهم تو میدونن

تو رو در وایسه چشمات

هنوز شعرامو می خونن

تنور بخت من گرم و اجاق خونه اتیشه

هنوزم گاهی عکساتون تو دستم دس بدست میشه

تو راحت باش ارومم بجون هردومون خوبم

چرا میخندی بی انصاف اره بدجوری داغونم

دروغه بی تو مطلوبم دروغه

شاد و محبوبم

دارم دق میکنم کم کم .کم اوردم نمی تونم

شبا رو تا سحربیدار پر از تکرارکابوسم

کنار بستر خالی ضریح تخت و می بوسم

اخه میدونی می ترسم از این شبهای بی مهتاب

از این دلشوره های تلخ

از این چشمای خیس اب

دارم ته میکشم بی تو نمونده چیزی از چشمام

گلم سر بسته بت میگم

بجون هردومون تنهام

دچار حس تردیدم تو این روزا امیدی نیست

بیا برگرد و کاری کن به تقدیر اعتمادی نیست

حضورت رو نگیر ازمن نشو تندیس خودخواهی

بیا برگرد خلاصم کن

از این تمدید تنهایی

 
خالكوبي

شايد فراموشت شدم

شايد دلت تنگه برام

شايد بيداري مثل من بفكر اون خاطره هام

شايد تو هم شب كه ميشه

ميري به سمت جاده ها

بگو تو هم خسته شدي مثل من ازفاصله ها

با هر قدم بر داشتنت

فاصله بينمون نشست

لحظه اي كه بستي در رو شنيدي قلبم شكست

يادت بياد كه من كيم

همون كه ميميره برات

هموني كه دل نداره برگي بيفته سر رات

نمي تونم دورت كنم

لحظه اي از تو روياهام

تو مثل خالكوبي شدي و تك تك خاطره هام

اي كي داري تو دور ميشي

از من كه ميميريم برات

از مني كه دل ندارم برگي بيفته سر رات

بگو من از كي بگيرم

حتي يه بار سراغتو

دارم حسودي ميكنم به ايينه اتاق تو

كاش جاي اون ايينه بودم

هر روز تو رو مي ديدمت

كاشكي هنوز داشتمت و هر لحظه مي بوسيدمت

 

 

 
چهره ات را از پشت قاب پنجره به تصوير مي كشم

 

خيال مي كنم كه هستي

و با تمام احساس مي بوسمت

من نبض عشق از طنين صدايت مي گيرم

قدم بر چشمانم بگذار

و دعوتم را به مهماني چكاوك و ياس بپذير

بگذارعطر تنت ازعشق لبريزم كند گيسوانت را شانه خواهم زد

من احساسم را ازپيچكي مي گيرم

كه از ديوار دلم بالا رفته و لب پنجره تو جوانه زده

بگشاي پنجره را

تا پيچك تنهاييم از عطر تو لبريز گردد

 

سفره عید

سفره ای از سکوت می چینم

خسته از انتظار و دوریها

سالهایی که اتشم زده اند وسط چهار شنبه سوری ها

بچه بودم و غیر عیدی و عشق

بچه ها از جهان چه خواسته اند؟

در گوشم فرشته ها گفتند لای قران پول گذاشته اند

ماه من بود و عشق دیوانه

تا که یکدفعه افتاب امد

ماهی قرمزی که قلبم بود مرد و ارام روی اب امد

سبزه ها را گره زدم اما

با کدام ارزو کدام دلیل

مثل من ذره ذره می میرند همه سالها بدون تحویل

 

 
 

 

اگه بتو نمیرسم

اگه بتو نمی رسم این دیگه قسمت منه

نخواستم اینجوری بشه

این از بخت بد منه

قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری عاشق چشماتم هنوز

فکر نمی کردم که یه روز

اینجوری تحقیر بشم

بجرم دوست داشتن تو اینجوری تنبیه بشم

قد یه دنیا  غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری عاشق چشماتم هنوز

دار و ندارمو میدم

ولی چشماتو نبند

دار و ندار من تویی به گریه های من نخند

از همه دنیا من فقط دلخوش تو بودم ولی

دلخوشیه تو نبودم

دوستم نداشتی یه کمی

 
تکه سنگ

من همون تکه سنگم لب اون

ساحل غربت

با یه دل پر از جنون و با یه دل پر از محبت

من همون تعریف باختم

یا شاید خود شکستم

من همش تحت هجوم موجهای زشت و پستم

مرهمم طعنه افتاب

همدمم غروب سرده

اسمونم واسه من بدیهاش و جمع کرده

امیدم توی این تلاطم اون نسیم دور دسته

یا همون باد بهاری

واسه دلهای خسته

 
دلشکسته

من چه تنهام تو چه خسته عاشقیم ما دلشکسته

من چه بی حس تو چه پردرد

زندگی سخت عاشقی سرد

من چه منفور تو چه بی تاب غرق گشتیم قعر مرداب

من چه ناحق تو چه صادق

دل بیزار دل عاشق

من چه بد ذات تو چه ساده چشم دلخون تو شاده

من چه بی صبر تو چه صابر

اخرش شد پل عابر

من چه بی رحم تو چه دل پاک هر دو زانو زده بر

خاک

من چه تاریک تو چه روشن شدی عاشق

عاشق من

من زدنیا دل بریده تو دلت هیچی ندیده

من چه سنگم تو چه نرمی

مثل خورشید تو چه گرمی

من چو لیلی تو چو مجنون من چه بی جون تو دلت خون

من سیاهم تو سفیدی

من خود یاس تو امیدی

من خود شب تو خود ماه عکسمون افتاده تو چاه

 

 

 

 

میشه با تو عاشقی کرد

رد شد از غربت فردا

توی محشرنگاهت قصه های تازه داری

با ترنم وجودت غم از دل بر می داری

به تو محتاجم و انگار

توی احساست اسیرم

اگه از دلم جداشی تو ترانه هام می میرم

عاشقت همیشه هستم

عاشقت همیشه بودم

با تو من قد یه دنیا یه بغل غزل سروردم

حال که بارون می باره

روی بغض خسته من

چینیه بند زده میشه این دل شکسته من



m

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 70
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 72
بازدید ماه : 252
بازدید کل : 16285
تعداد مطالب : 975
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 2