گروه هنری ستاره شب
گروه ارکستر ستاره شب شادی بخش مجالس شما
 
 
دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, :: 9:47 ::  نويسنده : سید معین طباطبایی

دلم غرق تماشا بود ، رفتی میان اشک و آه و دود رفتی
کنار حسرتی دیرینه ماندم
بهار من ، گل من ، زود رفتی

********

چه غمگینانه است وقتی در باران به تو چتر تعارف می کنند !
پرده را کنار میزنم ، باران خودش را می زند به شیشه
من خودم را به آن راه ! تمام چیزی که باید از زندگی آموخت …

********

به ستاره های کم نور قناعت کن ٬ که ستاره های بزرگ زودتر به چشم میان و تو نگاه همه جا میگیرن

********

بوی ربنای تو ماه دل تنگی های من ، افطار می کنم خاطرات نبودنت را !

********

ثانیه هم می سوزد دلش ٬ برای دلتنگیم !

********

یا کسانی که قدر دستان نوازشگر را ندانند ، عاقبت پاهای لگد کوب را می بوسند

********

جای خالی ات را با فرض پر کرده ام
حرامش باد آنکه پر کرد جای مرا

********

گفت : سلام نفسم
در حالى که تازه بهم شب بخیر گفته بود !
چه اشتباه تلخى

********

زن که باشی گاهی رهایش می کنی و پشت سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش
به امید اینکه او خوشبخت باشد
دست خودت نیست
زن که باشی
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی

********

میدانی رفیق ؟
درد دل نمیکنم !
زخمی که از عصب بگذرد ، دیگر درد ندارد !

********

یاد تو مثل شومینه ست …
تو این روزا که هوا داره سرد میشه

********

دلم هوای تو را می کند میروم سراغ شعرهایم ، این روزها خوب یاد گرفته ام خود را به کوچه علی چپ بزنم !

********

هنوز دو قهوه ی داغ و تلخ روی میز هستند …
اما تو نیستی

********

گاهی وقت ها دلت می خواهد بیشتر ، یکی را ببینی !

********

من باز مانده ی یک قصه ام ، همان “یکی” که هرگز نبود

********

و تنهایی اتفاق سنگینی ست که هر شب در آغوش من می افتد

********

بعضی آدم ها …
فقط لیاقت خاطره شدن رو دارند
بعضی ها که لیاقت همونم ندارند

********

کفشهایت نت می نویسند ، روی خطوط لال پیاده رو ، با سکوتی بین هر گام که زمین را نگران می کند
تمام خیابان انگشت به دهان ایستاده اند ، حتی گنجشک ها میخکوب می شوند ، وقتی که سمفونی عبور تو جاریست

********

شغلش این بود :
بیاید ، عاشق کند ، تنها بگذارد و برود !
نامرد ، نمی دانم ! شاید مامور بود و معذور !

********

گاهی فکر میکنم ، بعضی ها همان بعضی ها بمانند بهتر است

********

من میگم : اصلا زن باید ترسو باشه ، هی تقی به توقی خورد بدوئه بیاد بغل آقاش !
مگه نه ؟ !

********

شازده کوچولو پرسید : پس آدمها کجا هستند ؟ در صحرا آدم احساس تنهایی میکند !
مار گفت : با آدمها هم احساس تنهایی میکنی !

********

سهراب وقتی گفت دل خوشی ها کم نیست چه میدانست روزی میرسد دلخوشی ها کم که هیچ ، تمام میشود
میدانی سهراب ؟ این روز ها باید بنویسی دلخوری ها کم نیست

********

دیشب یهو دلم کودتا کرد ، تو رو می خواست لامصب !

********

امان از شب هایی که آرزو میکنی …
صبح شود

********

دوستت داشتم
دوستت دارم
و دوستت خواهم داشت
از آن دوستت دارم ها
که کسی نمی داند
که کسی نمی تواند
که کسی بلد نیست !

********

زندگی جان ، عزیزم !
اگه افتخار میدی چند قدمی باهام راه بیا

********

ما سه تن بودیم :
من اسیر او
او اسیر دیگری
دیگری اسیر خویش
(سهراب)

********

لازم نیست آدم دنیا دیده ای باشم
همین که تو را خوب ببینم ، دنیایی را دیده ام !

********

به تمامى سوگندهاى این دنیا قسم “دوستت دارم” ، آیا براى ماندنت کافى نیست ؟ !

********

انار
فصل ندارد
هر وقت تو بخندی
می شکفد !

********

اگر می شد برای دیدنت دل دل نمی کردم
اگر می شد که افسار دلم را ول نمی کردم

********

نوازشم که میکنی بهترین لحظه های زندگی من است ، و من چقدر زود دلم برای این لحظه های خوب تنگ میشود !

********

دروغ است شعار هیچکس تنها نیست ، بی تو بی نهایت بی کسم

********

اینکه هنوز نگرانت میشوم ، نگرانم می کند

********

پروردگارا !
یاری کن ، آنچه دانسته یا ندانسته می شکنم ، دل نباشد

********

خیال نبودنت نیز زیباست
اصلا بگذار صادقانه بگویم
هر خیالی که ردی از تو داشته باشد زیباست

********

از آن روزی که قلبم گشته زندانی چشمانت
مرا تر می کند هر روز بارانی چشمانت
تو با دریا چه کردی که این چنین یک ریز می رقصد
که دریا هم شده این بار طوفانی چشمانت

********

خواستن تو ، طبیعی ترین حق من است
در این دنیا هیچکس بخاطر نفس کشیدن مجازات نمی شود

********

می شوند از سرد مهری ، دوستان از هم جدا
برگ ها را می کند فصل خزان از هم جدا

********

توی جاده ای که انتهاش معلوم نیست ، پیاده یا سواره بودن فرقی نمیکنه ، اما اگر همراهی باشه که تنهات نذاره بی انتها بودن جاده آرزوت میشه

********

سخت است دنیایت یک نفر باشد و تو ، همان یک نفر را هم نداشته باشی

********

دست و پا میزنم و غرق در افکار خودم
هیچ کس منجی من نیست مگر چشمانت

********

استخوان هایمان را چوب و چماق میشکنند …
ولی قلبمان را کلمات !

********

رف‍ت …
بی آنکه مرا به خ‍دا بسپارد ، نمیدانم خدا را از یاد برده بود یا مرا ؟ !

********

اینجا زمان وزن دارد ، هر لحظه که میگذرد سنگینی ندیدنت خمیده ترم میکند

********

با توام رفیق !
اگر نمی توانی به قلب من برگردی “پس مرا” از قلب ات برگردان

********

اگه یکی هست که به فکر خوشحال کردنته این یعنی خوشبختی ، به همین سادگی …

********

به شروع ها دل خوش نکن ، همیشه حرفهای اصلی لحظات آخر زده میشود

********

عجیب است پاییز ، سبزتر میکند اندوهت را

********

دوست داشتن را در چشمی بجو که حتی وقتی بسته است رویای تو را خواب ببیند

********

گاهی شرافتی که سکوت دارد ، گفتن ندارد !

********

عشق چو آید برد هوش دل فرزانه را
دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را

********

دل تنگی ام را با فاصله می نویسم تا شاید فاصله ای بین دلم و تنگی بیفتد ، چه خیال خامی !
این مدار فاصله مورب است ، چندی که بگذرد دوباره میشود : “تنگی دل”

********

من برای تنها نبودن ، آدم های زیادی دور و برم دارم !
آن چیزی که ندارم کسی برای “با هم بودن” است !

********

بعد از تو گاهی وقت ها یک شب چند روز طول می کشد

********

تو بی اندازه زیبایی ، همین است که آغوشم برایت گیج میخورد ، من بلد نیستم بی اندازه بغل بگیرم

********

پاییز را به هیچ می انگارد
دستی که دستهای تو را دارد

********

گاهی ، خاطره های خنده دار ، ساده ترین بهانه برای “گریستن” میشوند

********

 



m

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 216
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 218
بازدید ماه : 398
بازدید کل : 16431
تعداد مطالب : 975
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 2